مصطفی زمانی : پنج صبح راننده می اومد،نمی تونستم قدم ور دارم،به برنامه ریز گفتم نمی تونم حرکت کنم،بهم گفتن استراحت کن…فکر کردم کار تعطیل شده،اما بهم گفتن صبح به شهاب خبر دادیم،واون به چنان سرعتی خودشو رسوند که حتی ساعتی تو برنامه مشکلی پیش نیومده،جالب اینکه ما رفاقتی نداشتیم،فقط همکار بودیم،….سلامت باشه اقا شهاب ما